دست نوشته های طلبه مهندس

مهندسی فناوری اطلاعات و طلبه حوزه علمیه هستم

دست نوشته های طلبه مهندس

مهندسی فناوری اطلاعات و طلبه حوزه علمیه هستم

  • ۰
  • ۰

حاج سید رضا موسوی

خاطره ای از پدربزرگِ پدرِ بنده ی حقیر (مرحوم حاج سید رضا موسوی)
.
پدرم تعریف میکرد ،که روزی در روستا باران شدیدی آمد ،تا حدی که خاکِ کنار سنگ قبور را آب شست.
به گوشِ پدرش رسید که سریعتر بیا به قبرستان
که قبر مبارک حاج سید رضا بر اثر بارش زیاد فروکِش کرده .
پدربزرگ بنده نیز به قبرستان میرود و بعد از بارش ، به بازسازی قبر مبارک مرحوم پدرش می پردازد.
در حال ریختن خاک به داخل قبر بوده که دستش به پارچه ای داخل قبر میخورد
و با دستش که لمس میکند ، میبیند که پای مبارک مرحوم حاج سید رضا  هنوز که هنوزه سالم و پوست و گوشت دارد.
بو میکند و بوی کافور تازه به مشامش میرسد.
این اتفاق ، بعد 2 سال از فوت حاج سید رضا میگذشت که این حادثه ی عجیب را میبیند.
یادِ این افتادم که میگویند:
کسی که به نماز شب مداومت کند ، بعد از مرگش بدنش سالم میماند.
خدا ما را ببخشد.
با ذکر صلوات ، رفتگان خود و بنده ی حقیر را شاد فرمایید.
  • ۹۷/۰۶/۲۲
  • طلبه مهندس مهندس موسوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی